پشت پرده قهرمانی دراماتیک منچسترسیتی؛ از حضور در هالیوود تا فحاشی مانچینی
یکی از جذابترین لحظات رقابتهای لیگ برتر انگلیس در سالهای اخیر، دیدارهای هفته آخر فصل 2011-12 بود. به نظر میرسید که همه چیز از دست رفته و هواداران منچسترسیتی در حال پرت کردن صندلیها از شدت عصبانیت بودند. ادین ژکو در دقیقه ۹۲ گل تساوی را به ثمر رساند. در این میان سرجیو آگوئرو به پشت برگشت و بر سر ماریو بالوتلی فریاد کشید. منچستریونایتد برابر ساندرلند پیروز میدان بود اما رقابت قهرمانی هنوز به پایان نرسیده بود. فقط یک گل دیگر نیاز بود. آگوئرو این را میدانست و به بالوتلی گفت که در زمان باقی مانده از وقتهای اضافه باید نقش شماره ۹ را ایفا کند تا او بتواند برای در اختیار گرفتن مالکیت توپ به عمق برود و بتواند با یک و دو راهی در دفاع کویینز پارک رنجرز باز کند.
بالوتلی این موضوع را پذیرفت تا با هوشمندی و صبوری خود به هم تیمیهایش کمک کرده باشد و گل سرجیو آگوئرو به زندگی حرفهای اش به عنوان یک فوتبالیست معنای تازهای بخشید. بسیاری باور دارند که اگر این مداخله شکل نمیگرفت شاید سیتی نمیتوانست موفقیتهایی که در سالهای بعدی به دست آورده را کسب کند چرا که درد از دست دادن این موفقیت تحمل ناپذیر بود. میکا ریچارد، مدافع سابق سیتی، در این باره گفت: «ما پیش از آن کمی از خود راضی شده بودیم اما در آن زمان واقعا تمامی حسها قاطی شده بود. همه معتقد بودند که ما برابر کویینز پارک رنجرز به پیروزی میرسیم. اما میشد فهمید که هیچکس از ته دل به این باور ندارد و همه در وجود خود نگرانیهایی دارند.»
اولین قهرمانی منچسترسیتی بعد از 44 سال!
هرچه زمان میگذشت این نگرانیها بیشتر میشد. سیتی برتری نیمه اول خود با گل پابلو زابالتا را از دست داده بود و در وقتهای اضافه با نتیجه ۱ – ۲ از کویینز پارک رنجرز ۱۰ نفره عقب بود. خبر پیروزی منچستریونایتد برابر ساندرلند دهان به دهان میگشت و صدای گله و ناراحتی هواداران از گوشه گوشه ورزشگاه شنیده میشد.
روبرتو مانچینی بیشتر زمان نیمه دوم را در بهت زدگی به سر میبرد و مدام خطاب به بازیکنان خود از الفاظ رکیک استفاده میکرد. بیشتر نیمکت سیتی تا پیش از به ثمر رسیدن گل در ناباوری به سر میبردند. این اولین قهرمانی در ۴۴ سال اخیر بود که با تفاضل گل در آخرین ثانیه آخرین بازی لیگ به دست میآمد.
جشن قهرمانی پس از این بازی همانطور که حدس زده میشد، دیوانه وار بود. لس چپمن، تدارکات منچسترسیتی، بین رختکن و اتاق بازیکنان و محل گرم کردن در رفت و آمد بود و بازی را از مانیتور دنبال میکرد که با به ثمر رسیدن گل آگوئرو در تونل به مرز سکته رسید. جو هارت اجازه نداد که گائل کلیچی با چشمهایی گریان برود. نایجل دی یانگ پیش از بالا بردن جام قهرمانی مشتی به دیوار تونل زده بود.
تمرینات سخت, رفاقت, موفقیت در منچسترسیتی
بعضی دیگر از اعضای مدیریتی سیتی به دلایل متفاوتی رفتارهایی دیوانه وار از خود بروز میدادند. سیتی به دلیل ترس از بدشانسی در روزهای قبل ترتیب برگزاری جشن و مهمانی را نداده بود و تنها یگ گروه کوچک وظیفه برنامه ریزی یک مهمانی آرام را بر عهده گرفته بودند و یکی از منابع معتقد بود که کسب این پیروزی شایستگی برگزاری ساعتها مهمانی و جشن را دارد.
افرادی که به تیم نزدیکتر بودند، باور داشتند که برای درک دلیل اصلی موفقیت منچسترسیتی باید به آنچه تابستان قبل از آن در لس آنجلس اتفاق افتاد، توجه کرد. سیتی به سختی و دو جلسه در روز در گرمای آزاردهنده تمرین کرده بود و پس از غروب هر بازیکن در اختیار خودش بود. چپمن در جریان این اردو از یکی از بازیکنان نظرش را پرسیده بود و او در این باره گفته بود: «این بهترین اردویی است که در آن حضور داشتهام. رفاقتها در آن دو هفته شکل گرفت. این روحیه تیمی داستان این فصل برای من است. چنین اتفاقاتی ارتباط افراد با یکدیگر را تقویت میکند.»
حتی حالا که ۹ سال از این اتفاق گذشته بعضی افراد در برابر فاش کردن اطلاعات بیشتر مقاومت میکنند و حرمت رختکن و مسائلی از این قبیل را دلیل آن میدانند. با این حال این باور وجود دارد که مانچینی تا به امروز از بیشتر اتفاقاتی که رخ داده، بیخبر بوده است.
زیرپا گذاشتن قوانین در شب آخر اردو منچسترسیتی
ریچادرز درباره اردوی آمریکا گفت: «باید بگویم که ما نهایت لذت را از آن بردیم. آنجا هالیوود بود. من عمیقا باور دارم که اردوی لس آنجلس باعث شد که ما قهرمانی را به دست آوریم. کلیچی تازه از آرسنال آمده بود و شگفت زده شده بود. میدانید که سخت گیری آرسن ونگر با رژیم چطور است.» بازیکنان بعد از تمرین اجازه داشتند که در عصرهای آرام خود با برگر و دونات پرخوری کنند. به تماشای ساحل ونیس یا سایر امکاناتی که در لس آنجلس وجود داشت، بروند. یکی از اعضای تیم مدعی شده بود که پیش از این هرگز شاهد لذت بردن جمعی همه اعضا از حضور در کنار یکدیگر به این شکل نبوده است.
ریچادرز خاطرهای درباره شب آخر اردو میگوید که حداقل ۵ نفر از آنها قوانین را زیر پا گذاشته بودند: «ساعت منع رفت و آمد نیمه شب بود. ما دوستی در لس آنجلس داشتیم و تا حدود ساعت ۲ بیرون بودیم. در حالت غیرعادی نبودیم و تصمیم گرفتیم به آرامی برگردیم و ببینیم چه کاری میتوانیم انجام دهیم. وقتی برگشتیم، متوجه شدیم که مانچینی و تمام اعضای کادر فنی پایین در لابی هستند. باید از در پشتی وارد میشدیم و از نردبان بالا میرفتیم تا به اتاقها برسیم. خوشبختانه کسی مچ ما را نگرفت. همیشه در این باره صحبت میکنیم.
اگر کسی متوجه این اتفاق میشد احتمالا اعتماد سرمربی را از دست میدادیم. این اتفاق باعث شد که اعتماد بین ما بیشتر شود. ارتباط خاصی داشتیم و میتوانستیم بسیار بیشتر از حد معمول برای هم تلاش کنیم. یحیی توره آن فصل از بارسلونا آمده بود و من نمیتوانستم دو کلمه با او حرف بزنم اما در پایان فصل برای مهمانی به خانهاش میرفتم.»
جک گوگان / دیلی میل
ترجمه: مژده لاریجانی